محمد بردیامحمد بردیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

بردیای مامان

وزن اضافه!!!!!

۱۴ فروردین رفتم دکتر و اون از اضافه وزن من متعجب شد آخه ۱۱ کیلوگرم اضافه وزن دارم اون موقع هفته ۲۶ رو تمام کرده بودم و خانوم دکتر گفت دیگه باید غذاهام رو کنترل شده بخورم اما آخه اگه من رژیم بگیرم می ترسم نی نی خوشگلم چاقالو نشه!!!! من باید چی کار کنم؟؟؟؟؟ همه فامیلامون ۱۷ الی ۲۲ کیلو وزن اضافه کرده بودن ........ من ۷ روزه که در موردن خوردن و نوش جان کردن یه خورده رعایت می کنم و نیم کیلو هم کم شدم به نظرتون باید ادامه بدم یا در نهایت آرامش شکمم رو صفا بدم ...
20 فروردين 1390

13 بدر

  بردیا جونم ،دیروز ۱۳ بدر بود  و من و بابا و خونواده من همه رفتیم پارک کودک خیلی خوش گذشت كلي خنديديم و وقتي هم كه دختر خالت (لنا) كه الان يك سال و ۳ماهشه اومد  كلي براي اون زديم و اونم رقصيد   اگه بدوني چه قري ميده !! اونقدر اونجا وول خوردی و بازی کردی که پیش خودم گفتم:" حتما تو هم فهمیدی ۱۳ بدره و اومدیم پارک و داری بازی می کنی" از تکون خوردنات لذت بردم و کلی برای تو و بابات و خودم دعا کردم عزیز دلم تازه  برات سبزه هم گره زدم اما چون زیاد نشستم تا صبح از کمر درد خوابم نبرد اما تو خوش باش چون به عشق تو همه این دردها رو هم دوست دارم ...
14 فروردين 1390

سونوگرافی 90

  در آخرین ويزيتم، دکتر جونم يك سونوگرافي براي ۱۴ فروردين ۹۰ برام نوشت اما ۶ فروردين بود كه من حس كردم دلم مي خواد برم سونو!! و مثل هميشه به پوريا چسبيدم كه الا و بلا بايد الان بريم خلاصه به هر زحمتي كه بود راضي شد و رفتيم سونو اين دفعه به توصيه شهرزاد رفتم يك سونوگرافي ديگه ! آخه دو دفعه قبلي دكتر به شوشو اجازه نمي داد با من بياد و در ضمن با منم حرف نمي زد و كلا بد اخلاق بود اما كارش حرف نداشت اما اين آقاي دكتر جديد هم به پوريا اجازه ورود داد و هم اجازه داد كه از لحظه لحظه هاي اون موقع با دوربين خودمون فيلم بگيريم من روي تخت دراز كشيدم و كارگرداني شوهرم شروع شد! چه روزي بود وقتي دكتر شروع به كار كرد يك دفعه صدا...
9 فروردين 1390

سال نو مبارک

  سال نو مبارک امیدوارم امسال برای همه مادران باردار سال خوشی و سلامتی باشه سالی که بچه های سالم به دنیا بیان و در کنار پدر و مادرشون تولدشون رو جشن بگیرن ...
7 فروردين 1390
1